کد مطلب:223930 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:116

سؤالات مأمون
این روایت را ابن عبد ربه در كتاب عقد الفرید نقل نموده و خود از دانشمندان عامه است و بسیاری دیگر از مورخین عصر مأمون نگاشته اند.

سئوالات مأمون از حضرت رضا علیه السلام: از اوراق گذشته دیدیم كه مأمون چون خود مردی عالم و دانشمند و شخصیت واقف بتمام علوم اسلامی و تربیت شده مكتب علمی دین بود و چون دید همه علمای فرق و مذاهب مقهور و مجاب حضرت رضا علیه السلام شدند و هیچكس قادر بمذاكره و مباحثه ی او نیست خود حضرت رضا علیه السلام مسئله توحید را برای مذاهب و نحل ثابت فرمود و وجوب نبوت را نیز بیان كرد مأمون از عصمت انبیاء پرسید یك روز در مجلس رسمی سئوال كرد مأمون - قال یابن رسول الله الیس من قولك ان الانبیاء معصومون آیا نمی گوئید انبیاء دارای عصمت هستند امام عصمت هستند

امام رضا(ع) آری

مأمون پس این آیه و عصی آدم ربه فغوی یعنی چه آدم عصیان و ورزیده و گمراه شد؟

حضرت رضا علیه السلام فرمود پروردگار آدم را آفرید و باو دستور داد در بهشت مسكن گیرد و هر چه در آنجاست میل دارد بخورد فرمود و لاتقربا هذه الشجره نفرموده و لا تأكلا من هذه الشجره زیرا شجره گندم در بهشت برای او مناسبتی نداشت و چون شیطان وسوسه كرد نزدیك آن شجره رفت و خورد و چون متناسب دنیا بوده بدنیا هبوط كرد و بعلاوه كه این گناه بزرگی



[ صفحه 333]



نبود و در قبل از نبوت او بود زیرا در بهشت مأموریتی نداشت و صغایر مرهوبه بر انبیاء جایز است تا روزی كه وی بآنها نشده در دوره رسالت و نبوت از معاصی بزرگ و كوچك مصون هستند و لذا فرمود نبی و رسول گناه صغیر و كبیر نمی كنند - و اضافه فرمود كه آدم از همین گناه صغیر هم توبه كرد.

مأمون - درباره این آیه چه می فرمائی فلما اتا هما صالحا جعلاله شركاء فیما اتا هما.

حضرت رضا علیه السلام: حواء برای آدم پانصد شكم زائید و در هر حمل یك پسر و یك دختر بود این زن و شوهر از خداوند خواستند كه بآنها اولاد صالح عنایت كند تا سپاسگذار نعمتهای حق باشند و لذا از دو صنف بآنها عطا فرمود كه شریك در شكر و سپاسگذاری باشند و مانند والدین خود پاس نعمتهای خدا بنمایند و قال الله تبارك و تعالی فتعالی الله عما یشركون.

مأمون - الحق كه تو پسر پیغمبر خدا هستی اینك از حال ابراهیم بیان كن.

حضرت رضا داستان ابراهیم را و رؤیت ستاره و ماه را بیان كرد و طریقه خدا شناسی فطری او را بیان فرمود و آنكه گفت رب ارنی كیف تحیی الموتی بمن بنما چگونه مردن زنده می كنی خطاب شد مگر ایمان نیاوردی عرض كرد آری برای اطمینان قلب می خواهم آنگاه خطاب شد چهار مرغ بگیر و ذبح كن گوشت آنها را درهم بكوب آنگاه چهار قسمت كن و سر هر كوهی بگذار و آنها را بخوان ببین چگونه جواب ترا خواهند داد و هر یك زنده بسوی تو بشتابند ابراهیم خنده كرد و آنها بابراهیم گفتند یا نبی الله احییتنا احیاك الله فقال ابراهیم علیه السلام بل الله یحیی و یمت و هو علی كل شیی ء قدیر مأمون گفت بارك الله فیك یا ابالحسن.

مأمون سئوالات بسیاری كرد كه در كتب احتجاج درج شده است علاقمندان بدانجا مراجعه كنند.

در اوراق پیش دیدیم كه بنی امیه و بنی عباس چگونه اسلام را آلوده كردند و در سایه دین حوائج خود را بر آوردند و مقاصد خویش را انجام می دادند و مشتهیات فردی و حزبی را بكار می بستند در دوره مأمون افكار عمومی جنبشی كرده بود متوجه خاندان ائمه اطهار شده تشخیص داده بودند كه سیادت و خلافت حق آنها است زیرا آنها دارای علم و فضیلت هستند و مأمون برای اخفای آتش انقلاب ناچار شد سادات را در یكجا تمركز دهد و از میان آنها ولیعهدی برگزید تا از نهضت فكری ملل اسلامی جلوگیری نماید این كار انجام شد و امام رضا علیه السلام ولیعهد گردید.



[ صفحه 334]



امام رضا علیه السلام كه اعلم واسخی مردم بود بكراهت قبول كرد زیرا اگر می خواست رسما دخالت كند باید كلیه ی سازمان ستمكاری و اسراف و تبذیر بیت المال را عوض نماید و پستهای حساس كشور را بدست مردم درست و پرهیزكار بسپارد و بیت المال را دست كسی بدهد كه دیناری از آن حیف و میل ننماید و حق و حساب را رسیدگی كرده یك حكومتی مانند حكومت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام بوجود بیاورد آنهم با شرایط حاضر محیط غیر ممكن بود و لذا امتناع كرد و فرمود غیر عملی است.